داستان کوتاه نابینا و عشق

صفای غم وفای اشک

صفای غم وفای اشک

داستان کوتاه نابینا و عشق

♥♥ ♥♥ دوست دار عشاق بهرام کریمی ♥♥ ♥♥
صفای غم وفای اشک صفای غم وفای اشک

داستان کوتاه نابینا و عشق

 نابینای به ماه گفت دوستت دارم ماه گفت تو که نابینای نمی تونی ببینی (نابیتا گفت چون نمبینمت دوستت دارم) ماه گفت چرا؟نابینا گفت اگه میدیدمت عاشق زیبایت میشدم  ولی حالا که نمیبینم عاشق خودت هستم.

نظرتون چیه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 22 دی 1389 | 10:26 بعد از ظهر | نویسنده : ♥♥ ♥♥ دوست دار عشاق بهرام کریمی ♥♥ ♥♥ |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.